مواد و روش ها: شصت بيمار كه دندان خود را از دست داده بودند و تاج باقيمانده آنها در بالاي كانال فك، ارتفاعي به اندازه هفت تا هشت ميلي متر و ضخامتي به اندازه حداقل 5.5 ميلي متر داشت (اندازه گيري شده به كمك سي تي اسكن)، به طور رندوم به دو گروه تقسيم شدند. براي يك گروه از آنها يك تا سه ايمپلنت 6.6 ميلي متري و براي گروه ديگر ايمپلنت 9.6 ميلي متري يا بلندتر در استخوان فك تقويت شده به صورت عمودي، كاشته ميشد. استخوان فك آنها با بلوك هاي استخواني غير آلي گاوي پوشيده شده با عايق هاي قابل جذب، تقويت شده بود. پيوندهاي استخوان 5 ماه قبل از كاشتن ايمپلنت قرار داده شده بوده و به آنها براي بهبودي زمان داده شده بود. چهار ماه پس از قراردادن پروتزهاي آكريليك موقت ، آنها توسط پروتزهاي فلزي و سراميكي دائمي جايگزين شدند. نتيجه اين اقدامات: عدم موفقيت كاشت ايمپلنت و پروتز؛ عوارض؛ و تغييرات در بافت استخوان حاشيه اي ايمپلنت. تمام بيماران تا پنج سال پس از كاشت ايمپلنت تحت بررسي بودند.
نتايج: پنج سال پس از كاشت، 8 تا از بيماران انصراف دادند (3 تا از گروهي كه ايمپلنت هاي كوتاهتر دريافت كرده بودند و پنج تا از گروه ديگر كه استخوان فكشان تقويت شده بود). در مورد دوتا از بيماران تقويت استخوان فك با شكست مواجه شد و درنتيجه فقط ايمپلنت هاي 6.6 ميلي متري ميتوانست براي آنها كاشته شود. از لحاظ آماري، تفاوت خاصي در تعداد شكست پروتز و ايمپلنت در دو گروه ديده نميشد. در گروه با ايمپلنت كوتاهتر، 5 تا از پروتزها در 4 بيمار و در گروه ديگرپنج پروتز در پنج بيمار با شكست مواجه شدند. پنج تا از ايمپلنت هاي كوتاه تر در سه بيمار و سه ايمپلنت بلندتر در سه بيمار شكست خوردند. هر دو گروه در نهايت دچار تحليل استخوان محل ايمپلنت شدند. پنج سال پس از كاشت ايمپلنت، گروهي كه ايمپلنت هاي كوتاه داشتند، به طورميانگين، استخوان محل ايمپلنت شان حدود 1.49 ميلي متر تحليل رفت. در مقابل، اين عدد در گروه ديگر حدود 2.34 ميلي متر بود. ايمپلنت هاي كوتاه نسبت به ايمپلنت هاي بلند بسيار كمترباعث تحليل رفتن استخوان محل ايمپلنت شدند.
جمع بندي: وقتي استخوان باقيمانده بالاي كانال فك بين 7 تا 8 ميلي متر باشد، ايمپلنت هاي 6.6 ميلي متري انتخاب بهتري نسبت به تقويت عمودي قسمت هاي خلفي فك آتروفيك هستند، چرا كه درمان سريعتر، ارزان تر و داراي عوارض كمتري است. شايد بررسي هاي طولاني تر براي تاييد اين نتايج لازم باشند، اما با اين حال در اين بررسي ميان مدت، ايمپلنت هاي كوتاه حداقل به اندازه ايمپلنت هاي بلندتر كه در استخوان فك تقويت شده كاشته ميشوند، خوب هستند.

مقدمه
ايمپلنت هاي كوتاه، وقتي كه ارتفاع استخوان به قدري باشد كه امكان كاشت ايمپلنتي با طول بيشتر از 7 ميلي متر وجود نداشته باشد، ميتوانند جايگزيني براي عمل هاي تقويت عمودي باشند. با اين وجود ، بررسي هاي بيشتر از 3 سال به استثناء يك آزمايش 10 ساله كه ايمپلنت هاي 11 ميلي متري را به عنوان ايمپلنت "كوتاه" در نظر ميگرفت ، هنوز هم انجام نشده است. در صورتي كه ارتفاع باقيمانده استخوان فك پايين كمتر از 10 ميليمتر باشد، پروتزهاي پشتيباني شده توسط ايمپلنت در معرض خطر بيشتري براي شكست قرار مي گيرند ، بنابراين روش هاي تهاجمي تر يا براي تقويت عمودي استخوان و يا براي جابجايي عصب تحتاني بطني براي ايجاد امكان كاشت ايمپلنت هاي بلندتر انجام مي شود. در حالي كه نشان داده شده است كه مي توان استخوان را به صورت عمودي با روشهاي مختلفي تقويت كرد ، اين تكنيك ها با عوارض قابل توجهي بعد از عمل همراه هستند، مي توانند گران باشند و به مدت طولاني درمان (حداكثر 1 سال) نياز دارند. در مقابل، اثربخشي روشهاي انتقال عصب هيچگاه در آزمايشات مقايسه اي مناسب ارزيابي نشده است. جابه جايي عصب نيازمند مهارت و تكنيك بسيار بالايي است و مي تواند باعث از بين رفتن دائمي حساسيت عصبي همراه باشد، بنابراين امروزه به ندرت مورد استفاده قرار مي گيرد.
ايمپلنت هاي كوتاه درصورتي كه ميزان موفقيت يكساني داشته باشند، مي توانند جايگزين ساده تر، ارزان تر و سريع تر براي تقويت عمودي استخوان باشند. تعريف ايمپلنت هاي كوتاه بحث برانگيز است زيرا برخي از نويسندگان ايمپلنت هاي كوتاه را با طول 7 mm تا 10 mm13 را در نظر مي گيرند، در حالي كه ساير نويسندگان ايمپلنت هاي "كوتاه" را با طول طراحي شده براي قرارگيري در استخوان از 8 mm يا كمتر در نظر مي گيرند. با اين وجود ، معمولاً براي ايمپلنت هاي 7 ميلي متري يا كوتاه تر به اندازه ايمپلنت هاي بلند ممكن است پيش بيني طولاني مدت خوبي نشود. در حالي كه استفاده از كاشت هاي بلند تر هنگامي كه ارتفاع استخوان اجازه اين كار را مي دهد معقول است ، هنوز معلوم نيست كه چگونه مي توان در فكي با ارتفاع استخوان باقيمانده بين 5 تا 8 ميلي متر، عمل كاشت ايمپلنت را انجام داد. آزمايشات با بررسي هاي حداكثر 1 ساله پس از كاشت ايمپلنت نشان مي دهد كه ايمپلنت هاي كوتاه ممكن است جايگزين خوب يا حتي بهتري براي ايمپلنت هاي بلندتر كه در استخوان فك تقويت شده به صورت عمودي كاشته ميشوند، باشند. با اين حال ، بررسي هاي تا 3 سال پس از كاشت هنوز هم براي توصيه به استفاده از ايمپلنت هاي كوتاه خيلي مدت مي دارند ، زيرا پيش بيني هاي طولاني مدت براي آنها عملاً ناشناخته است. بنابراين بررسي هاي طولاني تر ، به طور ايده آل تا 10 سال مورد نياز است. هدف از اين كارآزمايي كنترل شده تصادفي ، مقايسه نتايج آزمايشهاي با پروتز جزئي پشتيباني شده توسط ايمپلنت هاي 6.6 ميلي متري با پروتز هاي پشتيباني شده با ايمپلنت هاي 9.6 ميلي متري مشابه كه در استخوان فك تقويت شده عمودي توسط بلوك استخواني غيرآلي گاوي قرار ميگيرند، است. تحقيق حاضر داده ها را تا 5 سال پس از كاشت گزارش مي دهد. تحقيقات قبلي داده ها را در 5 ماه، 1 سال و 3 سال پس از كاشت گزارش كردند. در انتشارات قبلي همين مطالعه، ارتفاع هاي متفاوتي براي ايمپلنت ها گزارش شده بود: 7 ميلي متري و 6.3 ميلي متري بررسي شده به ترتيب در 5 ماه ، 1 و 3 سال پس از كاشت. اين به دليل اطلاعات گيج كننده ارائه شده توسط توليدكننده بود: ارتفاع واقعي كاشت هاي كوتاه از راس تا محل اتصال تاج و ريشه كه به طور بالقوه با استخوان در ارتباط است 6.6 ميلي متر است. اين سوء تفاهم به دليل اين بود كه سازنده، هنگام توصيف طول كل كاشت هاي خود، در اندازه گيري قد، شش ضلعي خارجي را نيز در نظر گرفته بود. اين نبايد براي محاسبه طول دقيق ايمپلنت كامل در نظر گرفته شود زيرا شش ضلعي خارجي كه براي اتصال ايمپلنت استفاده مي شود، با استخوان تماس پيدا نمي كند.
مواد و روش ها
هر بيمار كه شرايط از دست دادن جزئي دندان در فك پايين خلفي، داشتن ارتفاع استخوان باقيمانده از 7 ميلي متر تا 8 ميلي متر و ضخامت حداقل 5.5 ميلي متر بالاتر از كانال آلوئول تحتاني و نياز به 2 تا 3 ايمپلنت مجاور را داشت، كه 18 ساله يا مسن تر بود و قادر به امضاء فرم رضايت آگاهانه بود، شرايط لازم براي شركت در اين مظالعه را داشت. صلاحيت بيمار از نظر ابعاد استخوان در بالاي كانال تحتاني آلوئولار در اسكن توموگرافي كامپيوتري (CT) تعيين ميشد. در صورت وجود هر يك از شرايط زير ، بيماران در مطالعه پذيرفته نشدند:
1. موارد عمومي منع جراحي كاشت ايمپلنت
2. كمتر از 1 سال قبل در معرض تابش راديواكتيو در ناحيه سر و گردن قرار داشته باشد
3. تحت شيمي درماني براي تومورهاي بدخيم
4. تحت درمان يا درمان شده توسط آمينو بيس فسفونات داخل وريدي
5. مبتلا به پريودنتيت درمان نشده يا داشتن بهداشت ضعيف دهان
6. ديابت كنترل نشده
7. باردار يا شيرده
8. مصرف كننده مواد مخدر
9. مشكلات روان پزشكي يا داشتن انتظارات غيرواقعي از نتايج آزمايش
10. عفونت حاد در ناحيه اي كه براي قرار دادن ايمپلنت در نظر گرفته شده است.
11. بيماران شركت كننده در آزمايشات ديگر، در صورت عدم رعايت پروتكل اين آزمايش.
12. داشتن محل كشيده شدن دندان با كمتر از 3 ماه زمان براي بهبودي
بيماران مطابق آنچه اعلام كردند به سه گروه تقسيم شدند:
غير سيگاري ها؛ افراد سيگاري متوسط (حداكثر 10 سيگار در روز)؛ و افراد سيگاري شديد (بيش از 10 سيگار در روز). بيماران در سه روش مختلف توسط افراد يكسان استخدام و تحت درمان قرار گرفتند (پيترو فليس(Pietro Felice )تمام مراحل جراحي وپائولو سنسي( Paolo Censi) تمام مراحل عمل را با استفاده از روشهاي مشابه و استاندارد انجام دادند).
در اين آزمايش از اصول مندرج در اعلاميه هلسينكي (Declaration of Helsinki) در مورد تحقيقات باليني مربوط به افراد انساني پيروي شد. قبل از ثبت نام در جلسه ، كليه بيماران توضيحاتي دريافت و فرم رضايت نامه كتبي را امضا كردند. پس از گرفتن رضايت بيماران، بيماران واجد شرايط به طور رندوم به دو گروه براي دريافت ايمپلنت هاي با 6/6 ميلي متر طول و يا يك بلوك درهم تنيده استخوان غير آلي گاوي (Bio-OSS) ، تا امكان قرار دادن ايمپلنت هاي شناسايي حداقل 9/9 ميلي متر طول وجود داشته باشد، تقسيم شدند.
از مدلهاي مطالعه براي برنامه ريزي ميزان تقويت عمودي مورد نياز بيماران استفاده شد. در طي 10 روز قبل از تقويت استخوان و قرار دادن ايمپلنت، بيماران حداقل يك جلسه از دستورالعمل هاي بهداشت دهان و دندان را گذراندند و در صورت لزوم به صورت حرفه اي تعمير و نگهداري پريودنتال دريافت كردند.
قبل از انجام عمل تقويت استخوان فك ، بيماران 1 گرم آموكسي سيلين و اسيد كلاوولانيك اسيد (يا اريترومايسين 500 ميلي گرم در صورت حساسيت به پني سيلين) از شب قبل از كاشت ايمپلنت، دو بار در روز ، به مدت 7 روز دريافت كردند. تمام بيماران تحت بي حسي موضعي با استفاده از articain با آدرنالين 1:100000 تحت درمان قرار گرفتند. هيچ آرام بخش داخل وريدي استفاده نشد.
در پروسه تقويت استخوان، از يك الگوي جراحي براي نشان دادن موقعيت برنامه ريزي شده ايمپلنت استفاده شد. برش پاراكرستال (paracrestal incision) از طريق ناحيه باكال (buccal area)، با توجه به وجود عصب، براي ظاهر كردن ريج آلوئول انجام شد. يك mucoperiosteal flap با دقت در طرف باكال جمع شد و سعي در به حداقل رساندن تنش در عصب داشت. استئوتومي افقي تقريباً 2 ميلي متر تا 4 ميلي متر بالاتر از كانال فك پايين با استفاده از يك وسيله پيزو جراحي (دستگاه مكترون پيزو جراحي؛ مكترون، كاراسكو جنوا، ايتاليا) انجام شد، با دقت بسيار تا باعث آسيب به پريوستوز زباني نشود. دو برش مورب ايجاد شد كه برش مزيال حداقل 2 ميلي متر از آخرين دندان در قوس فاصله داشت. ارتفاع قطعه استئوتومي حداقل 3 ميلي متر بايد باشد تا خطر شكستگي تصادفي آن هنگام قرار دادن پيچ تثبيت كننده به حداقل برسد. سپس اين بخش در يك جهت تاج بلند شد و يك بلوك Bio-Oss به ارتفاع و شكل مورد نظر برش زده شد ، در بين قطعه بلند شده و استخوان بازال قرار گرفت و با پيچ ها و صفحه هاي كوچك (ميني پليت) تيتانيومي هم به استخوان بازال وهم بع استخوان گردن فيكس شد. شكاف ها با ذرات Bio-Oss پر شدند. منطقه پيوند زده شده با يك پوشش قابل جذب پوشانده شد. برش هاي دوره اي براي رهاسازي فلپ ها به صورت مورد نياز به صورت كرونال انجام شد و فلپ ها به وسيله بخيه هاي Vicryl 4.0 بخيه زده شدند تا برش ها به طور كامل بسته شدند.


ايبوپروفن 600 ميلي گرم تجويز شد تا 2 تا 4 بار در روز در طول وعده هاي غذايي به همان اندازه كه لازم است مصرف شود. به بيماران دستور داده شد كه به مدت 2 هفته از ژل كورسوديل 1٪ 2 باردر روز استفاده كنند و سپس با كلرهگزيدين 0.2 دهانشان را تا دو ماه و دوبار در روز شستشو دهند ، رژيم غذايي نرم به مدت 1 هفته داشته باشند تا از مسواك زدن و ايجاد درد در محل جراحي جلوگيري شود. استفاده از پروتزهاي قابل جابجايي مجاز نبود. بيماران بعد از 3 روز ويزيت شده و بخيه ها بعد از 10 روز برداشته شدند. تمام بيماران كه عمل تقويت عمودي انجام دادند براي معاينه اضافي بعد از عمل 1، 2، 3 و 4 ماه پس از عمل ويزيت شدند. پنج ماه بعد از عمل، يك سي تي اسكن براي برنامه ريزي براي قرار دادن ايمپلنت گرفته شد، ميني پليت ها برداشته شدند، knife edge ridge صاف شدند تا در صورت لزوم به ضخامت حداقل 5.5 ميلي متر برسند ، و ايمپلنت ها تحت بي حسي موضعي كاشته شدند. دو گرم آموكسي سيلين (يا اريترومايسين 500 ميلي گرم) 1 ساعت قبل از قرار دادن ايمپلنت به بيماران داده شد. دو تا سه ايمپلنت 6.6 ميلي متري (گروه ايمپلنت كوتاه) يا ايمپلنت هاي بلند تر 9.6 ميلي متري يا بيشتر (گروه با استخوان فك تقويت شده) تحت هدايت پروتز با استفاده از يك الگوي جراحي بعد از برش تاج و بالابردن فلپ در استخوان فك كاشته شدند. از ايمپلنت هاي نانوتايت (Nanotite) با ديواره هاي موازي با قطر 4 ميلي متر با اتصال خارجي، ساخته شده از آلياژ تيتانيوم (Ti6Al4V) استفاده شد. ايمپلنت هاي نانوتايت ديواره هاي دوتايي هستند و تا حدودي (حدود 50٪ سطح) با كريستال هاي كلسيم فسفات نانو پوشش داده مي شوند. اين روش اصلاحات سطح DCD (discrete crystalline deposition) ناميده مي شود. جراح براي گروه تست از ايمپلنت هاي 6.6 ميلي متري استفاده كرد ، و ايمپلنت هاي بلند تر (9.6 ميلي متر ، 11.2 ميلي متر ، 12.6 ميلي متر و 14.6 ميلي متر) براي گروه تقويت شده استفاده شد. روش استاندارد كاشت آنطور كه توسط سازنده توصيه شده استفاده شد. براي آماده سازي محل كاشت از مته هايي با قطر افزاينده (2 ميلي متر، 2.8 ميلي متر و 3.5 ميلي متر) استفاده شد. محل هاي كاشت ايمپلنت كمي آماده شده و واحد جراحي با گشتاور 25 Ncmتنظيم شد. در همه موارد ، سر ايمپلنت ها به صورت سوپراكرستال (supracrestal) قرار داده شد به گونه اي كه گردن ايمپلنت (ارتفاع 0.6 ميلي متر) در استخوان قرار نگيرد. پيچ هاي جلويي قرار داده شده و ايمپلنت كاشته شد. بسته شدن فلپ با ويكريل 4.0 انجام شد. راديوگرافي داخل دهاني با تكنيك موازي صورت گرفت. در مواردي كه سطح استخوان اطراف ايمپلنت هاي مطالعه پنهان بوده و يا تخمين زدن مشكل بود، راديوگرافي دوم انجام شد. ايبوپروفن 600 ميلي گرم 2 تا 4 بار در روز در طول وعده هاي غذايي تا زماني كه لازم باشد تجويز شد. به بيماران دستور داده شد كه به مدت 1 هفته 2 بار در روز و هربار به مدت يك دقيقه از 0.2 دهانشويه كلرهگزيدين استفاده كنند، به مدت 1 هفته رژيم غذايي نرم و از مسواك زدن و ايجاد تروما در محلهاي جراحي خودداري كنند. پروتز قابل جابجايي مجاز نبود. بعد از 10 روز بخيه ها برداشته شدند.
پس از گذشت 4 ماه از بهبودي ، ايمپلنت ها در معرض آزمايش قرار گرفتند و به صورت دستي براي پايداري آزمايش شدند. ترميمهاي موقت آكريليك با پيچ ثابت كه بطور محكم با ايمپلنت پيوند برقرار ميكنند ، بر روي اتصالات پيش ساخته (Biomet 3i) قرار داده شدند. سطوح اكلوزال با دندان هاي مخالف تماس كمي داشتند. راديوگرافي داخل دهاني از ايمپلنت ها گرفته شد. چهار ماه پس از قرار دادن پروتزهاي موقتي ، ايمپلنت ها براي بررسي پايداري به صورت دستي آزمايش شدند. سپس ترميم هاي فلزي و سراميكي با سيم ثابت يا موقت براي پيوند خوردن به ايمپلنت با سطح اكلوزال سراميكي بر روي اتصالات UCLA مبتني بر تيتانيوم (Biomet 3i) قرار داده شد.
بيماران در كل مدت اين مطالعه در يك برنامه بهداشت دهان و دندانثبت نام شدند و هر 4 ماه بازديد ميشدند. پيگيري هاي انجام شده توسط ارزيابي كننده هاي متفاوتي (جراردو پلگرينو؛ اليسا سواردي، كارلو باروسس) به همراه جراح انجام شد.
اين مطالعه اين فرضيه را كه تفاوتي در نتايج دو گروه وجود ندارد در مقابل فرضيه مخالف (كه نتايج ايمپلنت هاي دو گروه متفاوت است) تست كرد.
نتايج مشاهده شده:
1. عدم موفقيت پروتز: پروتز برنامه ريزي شده اي كه به دليل نارسايي (هاي) كاشت ايمپلنت امكان قرار دادن آن وجود نداشت ، از بين رفتن پروتز به دليل عدم موفقيت كاشت ايمپلنت و نبود امكان بازسازي پروتز به دلايل متفاوت.
2. عدم موفقيت ايمپلنت: جابه جايي ايمپلنت ، خارج كردن ايمپلنتهاي پايدار به دليل تحليل رفتن استخوان يا عفونت و هرگونه عوارض فيزيكي كه باعث ميشود ايمپلنت قابل استفاده نباشد (به عنوان مثال شكستن ايمپلنت). پايداري ايمپلنت ها جداگانه در تحويل آزمايشگاه هاي موقت (4 ماه پس از قرار دادن ايمپلنت)، در زمان تحويل پروتزهاي دائمي (4 ماه پس از تحويل پروتزهاي موقت) و در 1 ، 3 و 5 سال پس از كاشت ايمپلنت با محكم كردن پيچ هاي اتصال با گشتاور 15Ncm اندازه گيري شد.
3. هر عارضه بيولوژيكي يا عوارض قرار دادن پروتز
4. زمان (روزهاي) لازم براي بهبودي كامل ازلحاظ رواني بعد از عمل تقويت استخوان فك(گروه تقويت شده) و قرار دادن ايمپلنت (گروه ايمپلنت كوتاه). به اين نتيجه در گزارش هاي قبلي اشاره شده است.
5. تغييرات سطح استخوان حاشيه اي پري ايمپلنت كه توسط راديوگرافي داخل دهاني با تكنيك موازي (پارالل) در زمان كاشت ايمپلنت و3،1و 5 سال پس از كاشت اندازه گيري شد. راديوگرافي ها اسكن و ديجيتالي شدند و به فايل JPG تبديل شدند و با وضوح 600 dpi به فرمت TIFF تبديل و سپس در يك كامپيوتر شخصي ذخيره شدند. سطح استخوان حاشيه اي ايمپلنت با استفاده از نرم افزار UTHSCSA Image Tool 3.0 (مركز علوم پزشكي دانشگاه تگزاس، سن آنتونيو، ايالات متحده) اندازه گيري شد. اين نرم افزار با استفاده از قطر گردن ايمپلنت كه از قبل اندازه گيري شده بود ، براي هر تصوير كاليبره شد. اندازه گيري سطح تاج استخوان مزال و ديستال در مجاورت هر كاشت با دقت 0.01 ميلي متر انجام شد و سپس در هر بيمار و در هر گروه ميانگين گيري شد. اندازه گيري ها به موازات محور ايمپلنت انجام شد. نقاط مرجع براي اندازه گيري هاي خطي عبارتند از: بلاترين نقطه حاشيه اي محل اتصال تاج و ريشه ايمپلنت و بالاترين نقطه تماس استخوان با ايمپلنت.
يك دندانپزشك (جراردو پلگرينو، كه بعداً توسط اليزا سواردي و سپس توسط كارلو باروسس جايگزين شد) كه در معالجه بيماران مشاركت نكرده بود بدون اطلاع از اينكه هر بيمار در كدام گروه قرار دارد ، تمام ارزيابي هاي باليني و راديوگرافي را انجام داد تا نتايج كاملا بي طرفانه باشند. البته با اين حال ، محل هاي تقويت شده Bio-Oss مي توانند بر روي نمودارهاي راديويي شناسايي شوند، زيرا ايمپلنت ها در اين موارد بلندتر بودند.
تمام تجزيه و تحليل داده ها طبق يك برنامه تحليل از پيش تعيين شده انجام شد. يك متخصص بيولوژيست با تخصص در دندانپزشكي، بدون دانستن كدهاي گروه ها، داده ها را تجزيه و تحليل كرد. هر بيمار واحد آماري تحليلها بود. تفاوت در بخش بيماران مبتلا به نارسايي پروتز، عدم موفقيت ايمپلنت و عوارض (نتايج دوگانگي) بين گروهها با استفاده از تست احتمال دقيق فيشر (the Fisher’s exact probability test )مقايسه شد. اختلاف ميانگين در بيمار از نظر پيامدهاي مداوم (سطح استخوان) بين گروهها با آزمون t مقايسه شد. براي تشخيص هرگونه تغيير در سطح استخوان محل كاشت ايمپلنت ، مقادير بين هر يك از نقاط زماني و اندازه گيري هاي اوليه انجام شد. براي مقايسه ميانگين مقادير راديوگرافي درطي 1 ، 3 و 5 سال ، با مقادير پايه به عنوان متغير ، از تحليل واريانس همبستگي استفاده شد.
نتايج
شصت بيمار واجد شرايط شناخته شدند و به طور متوالي در جلسه آزمايش ثبت نام كردند. براي اطلاعات بيشتر در مورد بيماران غيرمجاز ، لطفاً به گزارش هاي ديگر مراجعه كنيد. در نقطه پاياني 5 ساله پس از كاشت، 8 بيمار انصراف دادند، كه 5 نفر از گروه تقويت شده و 3 نفر از گروه ايمپلنت كوتاه بودند. يك بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه به دلايل مالي تصميم به استفاده از پروتز ساخت كرواسي گرفت و سپس در بررسي هاي بعد از عمل حضور پيدا نكرد. سه بيمار در ارزيابي 3 ساله حضور نيافتند، كه 1 بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه به دليل جابه جايي محل زندگي و 2 بيمار باقيمانده هر دو از گروه تقويت شده كه تمايلي به حضور در بررسي هاي پس از عمل نداشتند، بودند. يك بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه پس از پيگيري 3 ساله ناپديد شد و ديگرامكان تماس با وي وجود نداشت.3 بيمار باقيمانده پس از 3 سال پيگيري از گروه با استخوان فك تقويت شده انصراف دادند: يكي 3 و نيم سال پس از بارگيري به خارج از كشور منتقل شد و يكي ديگر 4 سال پس از كاشت به خارج از كشور نقل مكان كرد. و آخرين مورد 3 سال و 4 ماه پس از كاشت ويزيت شد، اما بعد از آن ما موفق به ادامه ارتباط با او نشديم. داده هاي كليه بيماران باقي مانده در آناليزهاي آماري مورد بررسي قرار گرفت.
انحرافات زير از پروتكل تعيين شده براي آزمايش رخ داد:
• در يك بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه ، دو ايمپلنت بالا در محل كاشت ايمپلنت در معرض باقي ماندند. توري تيتانيوم براي بازسازي استخوان قرار داده شد و با پيچ هايي تثبيت شد.
• در يك بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه، چارچوب فلزي پروتزهاي نهايي به درستي جايگذاري نشده بود. به همين دليل پروتز تقسيم شده و بيمار به جاي دريافت پروتزي كه همزمان روي دو ايمپلنت قرار بگيرد، دو تاج جداگانه دريافت كرد.
• اكثريت ايمپلنت ها متعلق به گروه ايمپلنت كوتاه و برخي از ايمپلنت هاي متعلق به گروه با استخوان فك تقويت شده ، به دليل موقعيت سوپراكرستال در هنگام ترميم، در حين بهبودي در معرض قرار مي گيرند ، بنابراين تنها در چهار بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه، در مقابل 24بيمار از گروه ديگر نياز به در معرض قرار دادن ايمپلنت به كمك عمل جراحي بود.
بيماران از ژوئن 2007 تا آوريل 2008 تحت عمل جراحي استخوان عمودي قرار گرفتند. آخرين پروتز نهايي در دسامبر 2008 وارد شد. بررسي ها تا 5 سال پس از كاشت ايمپلنت ادامه داشت.

خصوصيات اصلي بيماران در جدول 1 نشان داده شده است. شصت و يك ايمپلنت در گروه تقويت شده و 60 تا در گروه ايمپلنت كوتاه كاشته شد.
نتايج اصلي در جدول 2 خلاصه شده است. پنج پروتز در گروه تقويت شده و 5 پروتز از چهار بيمار در گروه ايمپلنت كوتاه شكست خوردند كه از اين نظر در د گروه تفاوت زيادي وجود ندارد. در گروه تقويت شده، 3 آزمايش به دليل خرابي زود هنگام ايمپلنت امكان قرار دادن پروتزها در زمان تعيين شدهوجود نداشت. دو پروتز باقيمانده پس از شكستگي روكش سراميكي در 19 ماه پس از انجام عمل كاشت، و در 4 سال و نيم به دلايل زيبايي شناسي ترميم شدند. در گروه ايمپلنت كوتاه ، يك پروتز به دليل خرابي زود هنگام ايمپلنت در زمان مقرر قرار داده نشد. 16 ماه پس از كاشت ، يك بيمار به براي ويزيت آمد ، در حالي كه پروتز و ايمپلنت وي كاملا از جا درآمده بود. همان بيمار 3 سال و نيم بعد از كاشت ايمپلنت جديد، باز هم پروتزش شكست. پروتز جديدي به دلايل زيبايي شناسي پس از شكستن پروتز قبلي 27 ماه پس از كاشت ايمپلنت اول، براي اين بيمار ساخته شد. در نهايت ، 4 سال بعد از كاشت ، بيمار ديگري برگشت، كه پروتز وي متصل به دو ايمپلنت جدا شده بود. در پايان بررسي 5 ساله، دو پروتز در هر گروه عملكردي نداشتند.
سه ايمپلنت در سه بيمار گروه با استخوان تقويت شده قبل از قرار دادن پروتز در مقابل 5 ايمپلنت در سه بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه شكست خوردند: يك بيمار قبل از قرار دادن پروتز ايمپلنت خود را از دست داد. يك بيمار پس از 16 ماه و 3 سال و نيم پس از كاشت 2 ايمپلنت خود را از دست داد و آخرين بيمار 4 سال بعد از كاشت ، هر دو ايمپلنت خود را از دست داد. فقط بيمار آخر ناراحتي كمي در ايمپلنت خود گزارش كرد. تفاوت در نسبت شكست ايمپلنت در دو گروه از نظر آماري معني دار نبود.
بيست و چهار عارضه در 21 بيمار از گروه تقويت شده در مقابل 5 عارضه در 5 بيمار از گروه ايمپلنت كوتاه رخ داد. تفاوت در نسبت دو گروه از نظر آماري معني دار بود. هيچ پاراستزي دائمي عصب تحتاني آلوئولار رخ نداد. در گروه تقويت شده، در سه بيمار بلوكهاي Bio-OSS در محل كاشت در بسياري از قسمتها شكسته شدند. در دو مورد از اين بيماران، هيچگونه افزايش استخواني از نظر باليني به دست نيامد و فقط امكان قرارگيري ايمپلنت هاي 6.6 ميلي متري به جاي ايمپلنت هاي 9.6 ميلي متري يا طولاني تر، برخلاف آنچه كه برنامه ريزي شده بود، وجود داشت. شانزده بيمار مبتلا به پاراستزي عصب بعد از عمل بودند كه 1 تا 6 روز به طول انجاميد و 4 بيمار 10 تا 30 روز پس از دچار نقص بافت نرم در محل هاي كاشت شده بودند. پيش از اين يكي از اين بيماران پاراستزي موقت را تجربه كرده بود. 20 ماه پس از قرار دادن پروتز ، پيچ اتصال در يكي از بيماراني كه قبلاً دچار نقص بافت نرم بعد از عمل شده بود شل شد و پوشش سراميكي پروتزي ديگر 19 ماه پس از كاشت شكست. در گروه كاشت كوتاه، 2 بيمار دچار پاراستزي بعد از كاشت در لب / چانه پايين به مدت دو روز شدند. دو بيمار در 22 و 32 ماه پس از كاشت ، شل شدن پيچ هاي اتصال را تجربه كردند ، يك بيمار و يكي ديگر سه و نيم سال بعد از كاشت، دچار شكستگي سراميك پروتز شدند.
هر دو گروه به تدريج يك مقدار از نظر آماري معني دار استخوان حاشيه ايمپلنت به هنگام كاشت، 1، 3 و 5 سال پس از كاشت را از دست دادند. در هنگام كاشت ، بيماران با ايمپلنت كوتاه حدود 0.58 ميلي متر استخوان پري ايمپلنت را در مقابل 0.56 ميلي متر براي بيماران داراي كاشت بلندتر از دست دادند. يك سال پس از كاشت ، بيماران هر دو گروه به طور متوسط 1 ميلي متر استخوان پري ايمپلنت از دست دادند. سه سال پس از بارگيري، بيماران با ايمپلنت كوتاه 1.24 ميلي متر استخوان پري ايمپلنت در مقابل 1.76 ميلي متر از بيماران با ايمپلنت بلندتر را از دست دادند. پنج سال پس از كاشت، بيماران با ايمپلنت كوتاه 1.49 ميلي متر استخوان پري ايمپلنت در مقابل 2.34 ميلي متر از بيماران داراي ايمپلنت بلند تر را از دست دادند. در 5 سال پس از كاشت، تفاوت آماري معني داري بين دو گروه براي تحليل رفتن استخوان پري ايمپلنت وجود داشت. وقتي تجزيه و تحليل كوواريانس اعمال شد، در ايمپلنت هاي كوتاه تحليل استخوان كمتر رخ داد.
بحث
اين آزمايش براي بررسي اينكه آيا مي توان از ايمپلنت هاي كوتاه براي پشتيباني از پروتز هاي جزئي در نواحي خلفي فك با 7 ميلي متر تا 8 ميلي متر از ارتفاع استخوان باقيمانده بالاي كانال فك پايين استفاده كرد، انجام شد. ايمپلنت هايي به طول 6/6 ميلي متر با ايمپلنت هاي حداقل 6/9 ميلي متري در استخوان تقويت شده عمودي با بلوك هاي درهم تنيده استخوان گاو غير آلي مقايسه شدند.
هر دو روش توانستند به اهداف برنامه ريزي شده دست يابند و نتايج باليني مشابهي را نشان دهند، اما ايمپلنت هاي كوتاه با عوارض كمتر، در زمان كوتاه تر و با هزينه كمتري انجام شدند. در ايمپلنت هاي بلندتر،يك مداخله جراحي اضافي با مدت زمان بهبودي اضافي 5 ماه براي تقويت عمودي استخوان لازم بود. علاوه بر اين، روش هاي تقويت استخوان بيشتر از قرار دادن ايمپلنت هاي كوتاه، نيازمند مهارت و امكانات بيشتري هستند.
مهمترين نقطه ضعف احتمالي ايمپلنت هاي كوتاه، تحليل رفتن استخوان حاشيه ي ايمپلنت است. در واقع، 5 سال پس از كاشت، ايمپلنت هاي كوتاه به طور متوسط فقط توسط 4.4 ميلي متر استخوان پشتيباني مي شوند. قسمت باقيمانده 2.2 ميلي متر از ايمپلنت ها را پشتيباني نمي كند زيرا استخوان به تدريج تحليل رفته يا به دليل اينكه ايمپلنت كمي supracrestally قرار داده شده است. اگر تحليل استخوان پيشرفت كند، ممكن است ايمپلنت هاي كوتاه در معرض خطر عدم موفقيت زودرس قرار بگيرند. بنابراين ضروري است قبل از اينكه بتوانيد توصيههاي مبتني بر شواهد را در مورد بهترين گزينه درماني ارائه دهيم، تا 10 سال بررسي ها ادامه پيدا كنند. از طرف ديگر، نتايج ما دلگرم كننده است زيرا ظاهرا ايمپلنت هاي كوتاه 0.8 ميلي متر استخوان حاشيه پري ايمپلنت كمتري نسبت به ايمپلنت هاي بلند تر از دست داده اند. با اين حال، توضيح دادن كه چرا ايمپلنت هاي كوتاه كمتر باعث تحليل رفتن استخوان شدند سخت است، اما مي تواند مربوط به روش تقويت استخوان فك باشد.

نتايج موجود در توافق اساسي با ساير آزمايش هاي كنترل شده تصادفي (RCT) است كه همان فرضيه را تحت شرايط باليني مشابه آزمايش مي كنند. اين آزمايشات همچنين حاكي از آن است كه ايمپلنت هاي كوتاه نيز مي تواند در حداقل 1 سال عملكرد كلينيكي خوبي داشته باشد، در مقايسه با ايمپلنت هاي بلند تر كاشته شده در سينوس هاي بالابرده شده و استخوان فك تقويت شده، حتي اگر كاشت، در صورت وجود گشتاور بالاتر از 40 Ncm، بلافاصله صورت بگيرد. تمام آزمايشات نشان مي دهد كه ايمپلنت هاي كوتاه مي توانند يك راه حل مطمئن در صورت عدم تمايل براي روش هاي تقويت استخوان براي كاشت ايمپلنت هاي بلند تر باشند.
سؤال اصلي كه هنوز بايد به آن پاسخ داده شود اين است كه آيا پيش بيني هاي بلند مدت ايمپلنت هاي كوتاه قابل مقايسه با كاشت هاي بلند تر در استخوان تقويت شده، هستند يا خير. در حقيقت، ممكن است كه پس از چندين سال عملكرد، ايمپلنت هاي كوتاه به علت از دست رفتن/اضافه بار پيشرونده استخوان حاشيه اي، اغلب شروع به شكستن كنند. فقط بررسي هاي طولاني تر پاسخي مطمئن براي اين سوال ارائه مي دهند. بنابراين ، ما هنوز بايد در ارائه گزينه هاي درماني به بيماران خود مراقب باشيم، زيرا در واقع عوارض طولاني مدت ايمپلنت هاي كوتاه را در بيماران با ارتفاع استخوان كاهش يافته نمي دانيم.
ما از بلوك جايگزين كننده استخوان درهم تنيده براي تقويت عمودي استخوان در فك پايين استفاده كرديم زيرا احساس مي كرديم اين روش قابل اعتماد تر از ساير روش هاي تقويت عمودي است. با اين حال، استفاده از بلوك ساخته شده از استخوان متخلخل گاوي غير آلي غير عملي بود زيرا آنها به راحتي در طول مدل سازي تكه تكه مي شوند، بنابراين ما اكنون ترجيح مي دهيم از بلوك هاي واقعي با منشاء حيواني استفاده كنيم. در حال حاضر چندين تكنيك براي تقويت عمودي در فك پايين خلفي استفاده شده است، و تعدادي از آنها در RCT ها انجام شده اند: روشهاي مختلف بازسازي استخوان هدايت شده (GBR). پوكي استخوان انحراف آلوئول؛ پيوند استخوان onlay.
محدوديت اصلي آزمايش حاضر اندازه جامعه آماري كوچك است، با اين وجود مي توان نتيجه گيري هاي حاضر را با آزمايشات مشابه در يك متاآناليز تركيب كرد تا اندازه نمونه افزايش يابد.
هر دو روش (ايمپلنت كوتاه و بلندتر) در شرايط باليني واقعي مورد آزمايش قرار گرفتند و معيارهاي انتخاب بيماران گسترده بود، بنابراين نتايج تحقيقات حاضر مي تواند در ساير آزمايش هايي كه شامل بيماران مبتلا به خصوصيات مشابه هستند، تعميم يابد. با اين حال، جراح در اين آزمايش در هر دو تكنيك باتجربه بود و اين عامل ممكن است برون يابي نتايج را محدود كند. علاوه بر اين، بررسي 5 ساله ممكن است خيلي كوتاه باشد تا درباره اينكه آيا ايمپلنت هاي كوتاه روش مناسبي هستند يا خير نظر بدهد. مدت زمان آزمايش طولاني تر و اندازه نمونه هاي بزرگتر براي نتيجه گيري قابل اعتماد مورد نياز است و اين آزمايشات در حال حاضر ادامه دارد.
جمع بندي
هنگامي كه ارتفاع استخوان باقيمانده در كانال فك بين 7 تا 8 ميلي متر باشد، ايمپلنت هاي كوتاه 6.6 ميلي متر يا كاشت هاي بلند تر در استخوان تقويت شده عمودي به نتايج خوب و مشابهي دست مي يابند، با اين حال ، ايمپلنت هاي كوتاه ترجيح داده ميشوند، از آنجا كه درمان سريعتر و ارزان تري هستند و با عوارض كمتري نسبت به تقويت عمودي استخوان فك همراه هستند. اين نتايج 5 ساله بايد با بررسي هاي طولاني تر تأييد شود.
منبع: كلينيك دندانپزشكي دكتر محمدي